loading...
پارس فان
افزایش ممبر کانال

برای افزایش ممبر کانال و گروه های خود تنها با ثبت در سایت زیر افزایش ممبر دهید
حتی میتوانید برای تبادل با ما در ارتباط باشید تا محیطی رو برای تبادل شما کاربران آماده کنیم

wysiwyg image

پس از اینکه کانال خود رو ثبت کردین و کانال شما در سایت تایید گردید در تلگرام پس از عضویت در کانال لارکتون @LaekTooN به مدیر کانال @Mehrdadam70 پیام دهید و تبلیغ خود را ارسال کنید

http://www.telegram.larktoon.ir

parsa بازدید : 573 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان لام مثل لجبازی 16

قسمت شانزدهم

از حیاط با صفاشون گذشتم و رسیدم به در ورودی....حیاطشون رو خیلی خوشمل بود و دوستش داشتم!....در ورودی باز بود و پرمیس ایستاده بود جلوی در...جلو رفتم و گفتم:
ـ سلام....خوبی؟
باهم دست دادیم و گفت:
ـ چرا انقدر دیر کردی؟..ساعت 5 و نیمه!...
نگاهی به سرتاپاش کردم و گفتم:
ـ تو که آماده نیستی!


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان لام مثل لجبازی 16
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1813/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%84%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-16.html
parsa بازدید : 238 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان شرط بندی 87

منتشر شد !

 قسمت هشتادو هفتم

&&اهورا&&
با آرامش در ورودى رو باز مى كنه و با كفش هاى چرم مشكى روى سنگ سفید قدم میذاره...
صداى سر و صداهاى سالن نشون میده مهموناى همیشگىِ بزم هر ساله اومدن...ابرو بالا میندازه و كادوى توى دستش رو روى كنسول میذاره...خوب بود كه آزاده براى شوهرش هرسال مهمونى كوچیكى هم شده میگرفت
توى آینه به خودش نگاه مى كنه و كجخندى تحویل چشماى مخمور و نگاه سردش میده...دستى به یقه ى پیراهنش میكشه و زیر لب زمزمه میكنه:

let's get this party started buddy


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان شرط بندی 87
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1815/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%B1%D8%B7-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-87.html
parsa بازدید : 110 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان قرار نبود 1

.:: نویسنده : هما پور اصفهانی ::.

قسمت اول

ترسا : يک پرستنده آتش
صداي آهنگ آنشرلي بلند شد. سرم داشت منفجر مي شد. دستم رو از زير پتو بيرون آوردم و روي عسلي کنار تخت کشيدم. صدا لحظه به لحظه داشت بلندتر مي شد و من لحظه به لحظه عصبي تر مي شدم. بالاخره دستم خورد به گوشيم. چنگش زدم و کشيدمش زير پتو. يکي از چشمام و به زور باز کردم و دکمه قطع صدا رو زدم. صدا خفه شد. نمي دونم چرا آهنگي رو که اين قدر دوست داشتم گذاشته بودم براي آلارم گوشيم؟ ديگه داشتم...


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان قرار نبود 1
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1816/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-1.html
parsa بازدید : 208 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان شرط بندی 88

منتشر شد !

اینم یه پست طولانی واسه عاشقای شرط بندی !

نظر فراموش نشه ::.

قسمت هشتاد و هشتم

 &&پیوند&&
متفکر به ظروف سفالی فیروزه ای رنگ و گیلاس هاى كریستال نگاه میکنم... نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم...ظرفای سفالی که خودم خریدم یا گیلاسای اهورا رو...انقدر ویترین گیلاس هاش شیك و خاص و بعضیاش با مزه ن كه دلم میخواد باهاشون سفره ى هفت سین رو كامل كنم
سر میچرخونم سمتش که میبینم رو به روی تلویزیون ،روی مبل لم داده و سرش تو موبایلشه


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان شرط بندی 88
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1818/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%B1%D8%B7-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-88.html
parsa بازدید : 142 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو (مقدمه)

نویسنده : pooy (پویانه نویسنده رمان شرط بندی ! )

پیشنهاد میکنیم از دست ندید //

خلاصه رمان:
زندگی مرداب نیست می خواهم چشمه باشمو بجوشم...سنگ چیزی نیست...کوه فقط کوه است و من آب...می توانم بشکافمش...خسته ام از تاریکی... ببین که چگونه کورسوی امیدم را به سحر پیوند می زنم...من آنم که مهتاب شب را به آفتاب صبح وصل می کنم...پیدایت کردم...از پشت ستاره ها آمدی...صدایت زدم...صدای اهورایی خلوتم با صدایش درونم را پر از خدا می کند...چه آرام قدم برداشت...قدم هایش را حس نکردم اما جای پایش تا ابد بر آن نقش بست و جاودانه شد... یاد تو بهشت می آفریند...آرامش خلق می کند ... همین بودنت را دوست دارم.

.:: بزودی از سرای رمان ::.



سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو (مقدمه)
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1819
parsa بازدید : 137 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو 2

قسمت دوم

خسته از امتحان هفت نمره ای که اسماً هفت نمره بود اما رسماً به اندازه ی هفتاد نمره وقت گیرو سخت بود از کلاس بیرون اومدم...به سمت صندلی های ردیفی لابی دانشکده میرم...بی حوصله روی یکی از اونها لم میدم و منتظر به راهروی روبروم نگاه میکنم...
بهار با قیافه ی برزخی به سمتم میاد: این چه سوالایی بود آخه من نمیفهمم این زن میخواد از ما چی بسازه؟
روی صندلی بغل دستم ولو میشه و بی حوصله زمزمه می کنه:
حیف اونهمه درسی که من خوندم کلاً سوالاش تست هوش بود


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 2
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1821/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AA%D9%88-2.html
parsa بازدید : 93 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو 3

قسمت سوم

کام عمیقی از سیگار مارلبرو لایتش می گیره و عمیق نگاهم می کنه: چه عجب ازینورا
دستم رو به لبه ی میز شیشه ای بینمون بند می کنم:
هانی...تلخ نشو با من... انقدر سنگین حرف نزن با من... تویی که بهتر از هر کسی از حال و روزم با خبری ازین نگاهای سرد جلوی دوربینت رو تحویل من نده...
- بازم یواشکی اومدی نه؟
دستى به موهام میكشم:
سوالیه که جوابش رو خودت میدونی


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 3
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1822
parsa بازدید : 116 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو 4

قسمت چهارم

&&نیلوفر&&

باشنیدن اسمم برای چندمین بار از زبون رهام تند و فرز کفشهای اسپرتم رو از کمد در میارم و سراسیمه بعد از خداحافظی با مامان و بابا به سمت حیاط میرم...برادر قد بلند و چهار شونه ی من با اون ژیله ی قهوه ای طرح اسکاچ و شلوار کتون کرم رنگش،جذاب تر از هر وقتی به نظر میرسه...نگاهی به سرتا پای من میندازه و با دیدن سوغاتی هایی که در تن من میبینه سوتی میزنه: باز تو هرچی که واست اوردمو پوشیدی؟


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 4
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1824/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AA%D9%88-4.html
parsa بازدید : 109 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو 1

نویسنده : پویانه

قسمت اول

به نام آنکه هستی نام ازو یافت

زل زدم به تیک تاک ساعت...هنوزم که هنوزه دلم به زنگ این ساعت چند بار کوبیده شده به دیوار خوشه.....
به صفحه ی شیشه ای خش افتادش دستی می کشم و سعی میکنم بخوابم...
سکوت مطلق شبانه ای که باعث آرامشم بود دوباره انگار نفس گیر میشه...درست مثل سالهای نه چندان دورو نه چندان نزدیک...
هم زمان با چنگ زدن ملافه نفس عمیقی میکشم...با همه ی وجودم سعی می کنم به خاطرات خوشم فکر کنم تا کمرنگ شه وحشتِ یاداورى تلخی اخرین لحظه های بودنش...
دردی که کهنه شد اما هرگز فراموش نشد...زخمی که التیام پیدا کرد اما تا ابد با منه ...


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 1
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1820/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AA%D9%88-1.html
parsa بازدید : 89 دوشنبه 19 بهمن 1394 نظرات (0)

رمان پناهی از جنس تو 5

قسمت پنجم


&&نیلوفر&&


سپهر ماشین رو پارک می کنه و جلوتر از ما حرکت می کنه...با دیدن تک تک پرسنل که با دیدن سپهر تا کمر خم میشن و بهش احترام میذارن تعجب می کنم و بیشتر از هر چیز رفتار گرم و صمیمی در عین اقتدار و ابهت مرد پیش روم شگفت زده ام کرده که با وجود سن بیست و شش ساله ش برای مدیر عامل بودنِ همچین تشکیلات عظیمی به شدت جوون بود...


سرای رمان


لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 5
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1825/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AA%D9%88-5.html
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • برترین ها
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6886
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 127
  • بازدید امروز : 1,255
  • باردید دیروز : 781
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,255
  • بازدید ماه : 6,172
  • بازدید سال : 59,652
  • بازدید کلی : 1,858,324
  • دیگر امکانات
    نتایج لیگ ها
    سرگرمی و تفریحی
    آب و هوا 

    آب و هوا برنامه اندروید سایت لارکتون

    قیمت روز خودرو 

    فروشگاه فایل متنی
    فروشگاه لارکتون