رمان پناهی از جنس تو 2
قسمت دوم
خسته از امتحان هفت نمره ای که اسماً هفت نمره بود اما رسماً به اندازه ی هفتاد نمره وقت گیرو سخت بود از کلاس بیرون اومدم...به سمت صندلی های ردیفی لابی دانشکده میرم...بی حوصله روی یکی از اونها لم میدم و منتظر به راهروی روبروم نگاه میکنم...
بهار با قیافه ی برزخی به سمتم میاد: این چه سوالایی بود آخه من نمیفهمم این زن میخواد از ما چی بسازه؟
روی صندلی بغل دستم ولو میشه و بی حوصله زمزمه می کنه:
حیف اونهمه درسی که من خوندم کلاً سوالاش تست هوش بود
سرای رمان
لینک منبع و پست :رمان پناهی از جنس تو 2
http://sarayeroman.rozblog.com/roman/1821/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AA%D9%88-2.html