تو فكر يك ميزم!

3 آگوست 2015 ... تو فكر يك ميزم! ميز غذاخوري،ميزناهارخوري،دکوراسيون.

3 آگوست 2015 ... تو فکر يک ميزم! ميز غذاخوري,ميزناهارخوري,دکوراسيون.

3 آگوست 2015 ... با كمي خلاقيت و حوصله مي‌توان يك ميز غذاخوري مناسب براي خانه‌هاي كوچك درست كرد؛ ميزي مدرن بدون نياز به فضاي اضافي!

4 آگوست 2015 ... با کمي خلاقيت و حوصله مي توان يک ميز غذاخوري مناسب براي خانه هاي کوچک درست کرد؛ ميزي مدرن بدون نياز به فضاي اضافي.

روزبه بماني. برچسب‌ها: روزبه بماني, فرزاد فرزين, بس که تو فکر تو مي رم, از خوشي ديوونه مي شم ... برچسب‌ها: روزبه بماني, مهدي يراحي, يک عمر هر دردي به من دادي, حس ميکنم عين نيازم بود ... با خودم به جاي تو حرف ميزنم، خودمو جاي تو باور ميکنم. توي اين ...

من به همه دنيا فرياد ميزنم که دوستت دارم ... اين روزهاي سخت از هر انگشتم يک هنر مي بارد شب ها مي بافم خيالت را روزها مي کشم دردهاي ... تو فکر راه را نکن خودم درست مي کنم

شجاعي‌مهر: حرف دل مردم را در «سيماي خانواده» مي‌زنم · نيوشا ضيغمي: جاي ... با اين رژيم يک روزه بدن خود را "سم پاشي" کنيد! خواص دارويي ... تو فكر يك ميزم · تو فكر يك ...

بايد به فکر تنهايي خودم باشم دست خودم را مي‌گيرم ... از خانه بيرون مي‌زنم ، اما کجا امشب ؟ شايد تو مي‌خواهي مرا ... همواره چون من نه : فقط يك لحظه خوب من بينديش لبريزي از  ...

نفسم ميگيرد در هوايي که نفسهاي تو نيست - تنها يک "خداحافظي "بي دليل ،دل تمام ... بــــه فکـــر تـــخـــريب مـــن نبـــاش ... و با بي ميلي ميگم بعدا بهت زنگ ميزنم.

25 ا کتبر 2013 ... عاشقونه ست ، يک روزي هم حل ميشه يا که از بارش زانوي من خم ميشه زنهار ... زنهار ... که من باد ميشم ميرم تو موهات حرف ميشم ميرم تو گوشات فکر ميشم ميرم ...

بعدِ يک عمر چشم به راه بودن...صد و هفتاد و پنج يعني ... دور از تو پرسه مي‌زنم تمومِ شهر خوابن و من. ... اگه حس خوب تو به من نبود،فکر عاشقي نمي‌زد به سرم به من انگيزه‌ي ...

يک جور وقت براي فکر و خيال کردن و تحليل افکار يا برعکس ايجاد ديسترکشن. .... اخلاقي ِ چطوري لاغرمردني شويد)، يک ماه ونيم ديگه 19 سال کامل ميشم و ميرم تو 20 ...

م?گ? مهم ن?ست اما تا بهش فکر م?کن? اشک تو چشمات جمع م?شه ... م?گ? مهم ن?ست ... اين شبا به جاي تو با خودم حرف ميزنم ... خاطره هام واسه تو شونه هاي من يک تکيه گاه محکمه ولي بدون تو.

مي نويسم گوشاتو تيز كن تا بشه وصفش // زير ميزم فقط كاغذاي باطله هستش كه واسه من هرگز ... آره از تو يك نه صد قدم بالاتريم // هر كار بهتر هست اثر داره همين كلمات ساده آره ... فكر كنم بدليل مرگ چگوارا // چون كه خيلي وقته مخ رضا رفته به دور آباد شب تو ...

يک من، يک تنهايي، يک رنج؛ آخر و عاقبتش پاي تو! — ... نبودنت را پا برهنه قدم ميزنم ، با زمين هم کنار نمي آيد تاول اين انگشت ها … از اول هم .... وقتي به تو فکر مي کنم

بعدِ تو من از همه دنيا بريدم باورم کن من به بد جايي رسيدم لحظه لحظه ... فقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چي رو عوض مي کنه ... واسه يک روزِ اين رويا دارم هر روز مي ميرم.

25 ا کتبر 2013 ... عاشقونه ست ، يک روزي هم حل ميشه يا که از بارش زانوي من خم ميشه زنهار ... زنهار ... که من باد ميشم ميرم تو موهات حرف ميشم ميرم تو گوشات فکر ميشم ميرم ...

بايد به فکر تنهايي خودم باشم دست خودم را مي‌گيرم ... از خانه بيرون مي‌زنم ، اما کجا امشب ؟ شايد تو مي‌خواهي مرا ... همواره چون من نه : فقط يك لحظه خوب من بينديش لبريزي از  ...

بعدِ يک عمر چشم به راه بودن...صد و هفتاد و پنج يعني ... دور از تو پرسه مي‌زنم تمومِ شهر خوابن و من. ... اگه حس خوب تو به من نبود،فکر عاشقي نمي‌زد به سرم به من انگيزه‌ي ...

يک جور وقت براي فکر و خيال کردن و تحليل افکار يا برعکس ايجاد ديسترکشن. .... اخلاقي ِ چطوري لاغرمردني شويد)، يک ماه ونيم ديگه 19 سال کامل ميشم و ميرم تو 20 ...

م?گ? مهم ن?ست اما تا بهش فکر م?کن? اشک تو چشمات جمع م?شه ... م?گ? مهم ن?ست ... اين شبا به جاي تو با خودم حرف ميزنم ... خاطره هام واسه تو شونه هاي من يک تکيه گاه محکمه ولي بدون تو.

مي نويسم گوشاتو تيز كن تا بشه وصفش // زير ميزم فقط كاغذاي باطله هستش كه واسه من هرگز ... آره از تو يك نه صد قدم بالاتريم // هر كار بهتر هست اثر داره همين كلمات ساده آره ... فكر كنم بدليل مرگ چگوارا // چون كه خيلي وقته مخ رضا رفته به دور آباد شب تو ...

يک من، يک تنهايي، يک رنج؛ آخر و عاقبتش پاي تو! — ... نبودنت را پا برهنه قدم ميزنم ، با زمين هم کنار نمي آيد تاول اين انگشت ها … از اول هم .... وقتي به تو فکر مي کنم

بعدِ تو من از همه دنيا بريدم باورم کن من به بد جايي رسيدم لحظه لحظه ... فقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چي رو عوض مي کنه ... واسه يک روزِ اين رويا دارم هر روز مي ميرم.

25 ا کتبر 2013 ... عاشقونه ست ، يک روزي هم حل ميشه يا که از بارش زانوي من خم ميشه زنهار ... زنهار ... که من باد ميشم ميرم تو موهات حرف ميشم ميرم تو گوشات فکر ميشم ميرم ...

بايد به فکر تنهايي خودم باشم دست خودم را مي‌گيرم ... از خانه بيرون مي‌زنم ، اما کجا امشب ؟ شايد تو مي‌خواهي مرا ... همواره چون من نه : فقط يك لحظه خوب من بينديش لبريزي از  ...

بعدِ يک عمر چشم به راه بودن...صد و هفتاد و پنج يعني ... دور از تو پرسه مي‌زنم تمومِ شهر خوابن و من. ... اگه حس خوب تو به من نبود،فکر عاشقي نمي‌زد به سرم به من انگيزه‌ي ...

يک جور وقت براي فکر و خيال کردن و تحليل افکار يا برعکس ايجاد ديسترکشن. .... اخلاقي ِ چطوري لاغرمردني شويد)، يک ماه ونيم ديگه 19 سال کامل ميشم و ميرم تو 20 ...

م?گ? مهم ن?ست اما تا بهش فکر م?کن? اشک تو چشمات جمع م?شه ... م?گ? مهم ن?ست ... اين شبا به جاي تو با خودم حرف ميزنم ... خاطره هام واسه تو شونه هاي من يک تکيه گاه محکمه ولي بدون تو.

مي نويسم گوشاتو تيز كن تا بشه وصفش // زير ميزم فقط كاغذاي باطله هستش كه واسه من هرگز ... آره از تو يك نه صد قدم بالاتريم // هر كار بهتر هست اثر داره همين كلمات ساده آره ... فكر كنم بدليل مرگ چگوارا // چون كه خيلي وقته مخ رضا رفته به دور آباد شب تو ...

يک من، يک تنهايي، يک رنج؛ آخر و عاقبتش پاي تو! — ... نبودنت را پا برهنه قدم ميزنم ، با زمين هم کنار نمي آيد تاول اين انگشت ها … از اول هم .... وقتي به تو فکر مي کنم

بعدِ تو من از همه دنيا بريدم باورم کن من به بد جايي رسيدم لحظه لحظه ... فقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چي رو عوض مي کنه ... واسه يک روزِ اين رويا دارم هر روز مي ميرم.

براي ارتباط با هر يک از شاعران به وبلاگ و سايت شخصي ِ خود ِ شاعر مراجعه كنيد. .... پس تو را نوشيد و دستت را فشرد و فکر کرد- ... از عشق حرف مي زنم اما چرا شما؟

يک گاب عکس خالي روي ميزم گذاشتم و داخل آن نوشتم عشقم هروقت آن را ميبينم به تو فکر ميکنم و تصوير تو را به ذهن ميآورم. اينم بگم که من بدجوري گيرتيم هااااااااا !

پرتال‌هاي معماري و دکوراسيون ايراني در يک نگاه. برترينها. زورخانه کهن ترين باشگاه بدنسازي جهان! ... تو فكر يك ميزم! برترينها. 10 نکته کليدي در انتخاب کاشي حمام.

يک گاب عکس خالي روي ميزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را ميبينم به تو فکر ميکنم و تصوير تو را به ذهن ميآورم. اينم بگم که من بدجوري گيرتيم هااااااااا !

رجب‌زاده: باخت به ملوان يک زنگ خطر بود · احتمال غيبت .... پرتال‌هاي معماري و دکوراسيون ايراني در يک نگاه · واکنش ماريچ به ... تو فكر يك ميزم! 10 نکته کليدي در ...

شايد من بلد نيستم من هيچ وقت مثل تو در مقابل خودم مسئول نبوده ام هيچ وقت ... يک جوري شده ام، عادت هاي قديمي ام را فراموش کرده ام، فکر هايم را حتي، يک جمله اي را مدام .... همان لحظه به کسي زنگ مي زني که من پشت همان ميزم ، که دنبال يک آدم آشنا مي گردم تا يادم ...

مدام تو اتاقم قدم ميزدم و فکراي عجب و غريب يک لحظه هم ولم نميکردن. ساعت نزديک سه ي صبح بود.چراغو اتاقو خاموش کرده بودم و سرمو گذاشته بودم روي ميزم.... صورتم خيس ... سرم درد ميکرد... داشتم با خودم فکر ميکردم چي ميشد اگه الان ميثمم بهم زنگ بزنه؟

ظ روز ??94/?/24 کلمات کليدي: غر مي‌زنم، پس هستم ... «رفت آن سوار، کولي، با خود تو را نبرده...» .... فکر کردم اگر شرکت فقط همين يک طبقه را داشت مي‌توانستم بمانم.

براي ارتباط با هر يک از شاعران به وبلاگ و سايت شخصي ِ خود ِ شاعر مراجعه كنيد. .... پس تو را نوشيد و دستت را فشرد و فکر کرد- ... از عشق حرف مي زنم اما چرا شما؟

يک گاب عکس خالي روي ميزم گذاشتم و داخل آن نوشتم عشقم هروقت آن را ميبينم به تو فکر ميکنم و تصوير تو را به ذهن ميآورم. اينم بگم که من بدجوري گيرتيم هااااااااا !

پرتال‌هاي معماري و دکوراسيون ايراني در يک نگاه. برترينها. زورخانه کهن ترين باشگاه بدنسازي جهان! ... تو فكر يك ميزم! برترينها. 10 نکته کليدي در انتخاب کاشي حمام.

يک گاب عکس خالي روي ميزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را ميبينم به تو فکر ميکنم و تصوير تو را به ذهن ميآورم. اينم بگم که من بدجوري گيرتيم هااااااااا !

رجب‌زاده: باخت به ملوان يک زنگ خطر بود · احتمال غيبت .... پرتال‌هاي معماري و دکوراسيون ايراني در يک نگاه · واکنش ماريچ به ... تو فكر يك ميزم! 10 نکته کليدي در ...

شايد من بلد نيستم من هيچ وقت مثل تو در مقابل خودم مسئول نبوده ام هيچ وقت ... يک جوري شده ام، عادت هاي قديمي ام را فراموش کرده ام، فکر هايم را حتي، يک جمله اي را مدام .... همان لحظه به کسي زنگ مي زني که من پشت همان ميزم ، که دنبال يک آدم آشنا مي گردم تا يادم ...

مدام تو اتاقم قدم ميزدم و فکراي عجب و غريب يک لحظه هم ولم نميکردن. ساعت نزديک سه ي صبح بود.چراغو اتاقو خاموش کرده بودم و سرمو گذاشته بودم روي ميزم.... صورتم خيس ... سرم درد ميکرد... داشتم با خودم فکر ميکردم چي ميشد اگه الان ميثمم بهم زنگ بزنه؟

ظ روز ??94/?/24 کلمات کليدي: غر مي‌زنم، پس هستم ... «رفت آن سوار، کولي، با خود تو را نبرده...» .... فکر کردم اگر شرکت فقط همين يک طبقه را داشت مي‌توانستم بمانم.