«اسمعی»گفت به دیوار حرم
دیدم این بیت یکی کرده رقم
چه کند عاشق دلداده ی زار؟
که بر او مهر نورزد دلدار
زیر آن بیت نوشتم به جواب
که پی چاره رود از هر باب
صبح فردا من از آن عاشق کیش
یافتم بیت دگر پاسخ خویش
چه کند آنکه پس از جهد تمام
دلبرش باز نمی گردد رام ؟!
زیر آن بیت نوشتم چو نخست
که کند صبر !! شود کار درست
باز دیدم که نوشته ست جواب
چه کند عاشق اگر شد بیتاب؟
زین جوابش چو برآشفتم سخت
بنوشتم که بمیرد! بدبخت
صبح فردا چو رسیدم آنجا
چه بگویم که چه دیدم آنجا
دیدم افتاده جوانی مدهوش
پاسخم داده و گردیده خموش
که ره عشق به پایان بردم
گفته بودی که بمیرم ، مردم
عاشقی را که وصالست محال!!
مگرش مرگ رساند به وصال
«خوشدل» آن روز تو خوشدل باشی
که بر این مرحله نائل باشی
« مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی »
منبع : http://zakhmiedel3.rozblog.com
لینک منبع و پست :«خوشدل» آن روز تو خوشدل باشی
http://zakhmiedel3.rozblog.com/post/39